دو مورد از فضایل و ویژگی های حضرت علی (ع) در زیر آمده است:
عدالت بی مانند
علم بی کران
آن حضرت بعد از 25 سال خانه نشینی با درخواست عمومی و اصرار مردم خلافت را پذیرفت و طبق روش پیامبر (ص) عدالت را سرلوحه کار قرار داد.
روزهای آغازین خلافت: (فرموده اند که افرادی را بیش از حق خود از بیت المال برداشته اند ننگ دنیا و آخرت را خریده اند و حق مظلومین را میستانم و همه مسلمین سهم مساوی از بیت المال خواهند گرفت. روز بعد هزینه های عمومی را از بیت المال دادند و باقیمانده را مساوی تقسیم کردند. فرمودند: (سوگند به خدا، اگر همه دنیا را به من بدهند تا به اندازه گرقتن پوست جو از دهان موری خدا را نافرمانی کنم، نخواهم کرد؛ وقتی حضرت علی (ع) معاویه را برکنار کردند برخی گفتند که او دنیاطلب و قدرتمند است و برکناری او سبب جنگ می شود. فرمودند: (به خدا سوگند حتی برای دو روز نیز او را به کار نخواهم گماشت و من هیچگاه گمراهکنندگان را کارگزار خود قرار نخواهم داد.)
عدالت امیرالمؤمنین و توجهش به محرومان و فقیران و زندگی ساده ایشان سرمشقی برای ما مسلمانان است و با اینکه نمیتوانیم دقیقا مانند ایشان عمل کنیم، اما می کوشیم خود را به این سرمشق بزرگ نزدیک تر نماییم.
خوشبختنانه ایشان خود در این باره مارا راهنمایی کرده است:
روزی خبردار شد فرماندارش در بصره در یک مهمانی شرکت کرده که فقیران حضور نداشتند و غذاهای رنگارنگ چیده بودند. آن حضرت نامه ای تند به آن فرماندار نوشت و به کار وی اعتراض کرد و شیوه صحیح زندگی حاکم را توضیح داد. به او نوشت: (...من که امام شما هستم، از این جهان به دو جامه کهنه، بسنده کرده و از خوراکی ها به دو قرص نان. بدانید که شما نمی توانید اینگونه زندگی کنید؛ لیکن مرا در پارسایی و تلاش و پاکدامنی و درستکاری یاری نمایید.)
از ابعاد شگفت انگیز شخصیت علی (ع) بود، ایشان در جهانشناسی، انسان شناسی، دین شناسی، حکومت، نظام اجتماعی و اقتصادی و اخلاق و ... سخن گفته اند. عمده آنها در سخنرانی ها، نامه ها و پند و اندرزهای نهج البلاغه آمده است. دانشمندان هم از این کتاب بهره های فراوان برده اند، هم برخی بر آن شرح ها نوشته اند تا مردم به نکات دقیق این کتاب پی ببرند. از جمله شارحان دانشمند بزرگ اهل سنت ابن ابی الحدید است که شرح مفصلی بر نهج البلاغه نوشته در چندین جلد، در مقدمه این کتاب می گوید: (به حق، سخن علی را از سخن خالق (قرآن) فروتر و از سخن مخلوق دیگر انسان ها برتر خواندهاند.) در مورد خطبه 221 می گوید: (قسم می خورم 50 سال است مطالعه اش می کنم و بیش از 1000 بار آن را خوانده ام اما همیشه در جانم شگفتی و بیداری عمیقی ایجاد کرده. خطبه ها در مورد مرگ و آخرت فراوان است اما هیچ کدام تأثیر این خطبه را در من ایجاد نکرده است.
حضرت علی (ع) جز محضر پیامبر اکرم (ص) دیگر شاگردی کس دیگری را نکرده است، در حقیقت، دانش ایشان متصل به دانش پیامبر بود و دانش پیامبر نیز از وحی الهی سرچشمه می گرفت. پیامبر اکرم در همین باره فرمود: من شهر علم هستم و علی در آن است. هرکس این علم را بخواهد باید از در آن وارد شود.
همچنین امام علی (ع) خود می فرماید: هرگاه از پیامبر سؤال می کردم، پاسخم را می داد و اگر در حضورش سکوت می کردم، ایشان پیشگام می شد و از دانش خود مرا بهره مند می ساخت.
در جنگ جمل فردی دچار شک و تردید و گمراهی در پیدا کردن حق شده بود، وی نمی دانست باید کدام سمت جنگ بایستد؛ سمتی وصی پیامبر (ص) یعنی حضرت علی (ع) و سمت دیگر برخی بستگان پیامبر و دو تن از صحابه پیامبر، یعنی (طلحه) مرد خوش سابقه اسلام و (زبیر) دلاور میادین نبرد صف بسته اند.
وی که دچار سردرگمی شده بود سر انجام چاره کار را در جواب گرفتن از حضرت علی (ع) دید. وقتی او این سوال را از حضرت کرد، حضرت به جای گفتن اینکه من حق هستم فرمود: (کار را واژگون کرده ای! می خواهی حق و باطل را به وسیله شخصیت ها بشناسی، درحالی که شخصیت ها هستند که باید با مقیاس حق، سنجیده شوند. ابتدا حق را بشناس تا بتوانی اهل آن را بشناسی؛ و نیز ابتدا باطل را بشناس تا بتوانی اهل آن را شناسایی کنی.)